آن روز که امیرالمومنین علیه السلام در جنگ جمل بر دشمن خویش پیروز گردید با گروهى از یاران مهاجر و انصار خود وارد بیت المال بصره شد و در کنار درهمها و دینارها ایستاد و زمانى به آنها خیره شد و آنگاه سکه هاى طلا و نقره را چنین مخاطب ساخت : اى درهمهاى سفید! و اى دینارهاى زرد! غیر مرا مغرور کنید. و پس از چند لحظه دیگر که نگاهش را ادامه داد، به همراهان خود فرمود: اینها را بین اصحاب من و کسانى که با من هستند پانصد تا پانصد تا قسمت کنید و چون دستور را اجراء کردند کاملا درست بوده ، یک درهم کم نیامد، و تعداد مردان دوازده هزار نفر بود (269). و روشن است که این قضیه موقعى جزء این فصل محسوب مى شود که مقدار سکه ها که بالغ بر شش میلیون است بر آن حضرت معلوم باشد، مانند عدد اصحابش ، وگرنه جزء معجزات و اخبار غیبیه آن حضرت به حساب مى آید. مانند داستانى که سروى در مناقب (270) آورده : که آن حضرت در ابتداى خلافتش در مدینه به منبر رفت و به یاران و شیعیان خود فرمود: میان صفها گردش کنید و به مردم بگویید آیا کسى از خلافت من ناراضى است ؟
در این هنگام فریاد مردم بلند شده همگى به یک
صدا گفتند: خدایا! ما از پیامبرت و پسر عمش راضى و خشنود هستیم
و فرمانشان را به جان و دل مى پذیریم .
آنگاه امام علیه السلام به عمار
فرمود: اى عمار برخیز! و در بیت المال برو و به هر نفر سه دینار بده و براى خودم
نیز سه دینار بیاور.
عمار با ابوالهیثم و گروهى دیگر از مسلمانان به طرف بیت
المال رفته و حضرت نیز از منبر پایین آمد و رهسپار مسجد قبا گردید و در آنجا به
نماز و نیایش و دعا مشغول شد. عمار با همراهانش وارد بیت المال شده و سیصد هزار
دینار در آن یافتند و تعداد مردم را نیز صد هزار نفر. (هر نفر سه دینار). در این
هنگام عمار به حاضران رو کرده و گفت : به خدا سوگند آن حضرت نه از تعداد مردم
اطلاعى داشته و نه از مقدار دینارها، و این خود نشانه و آیتى است که حقانیت او را
اثبات نموده بر شما واجب مى کند، مطیع و فرمانبردار او باشید. از آن میان طلحه و
زبیر و عقیل از گرفتن دینارها امتناع ورزیدند (271) منبع :کتاب قضاوت های حضرت علی ع
باطل بودن عبادت در پاک ترین جاها
از حضرت على علیه السلام از پاک ترین جاهاى روى زمین که نماز خواندن در آن باطل بوده پرسش نمودند؛ فرمود: پشت بام خانه کعبه