«چه بسا در صورت پافشاری اصولگرایان بر تداوم اتهامات علیه حامیان احمدینژاد،
این گروه که میتوان آنها را اصولگرای اصلاحطلب دانست، به طور کلی از طیف اصولگرا
دل کنده و در یک پیمان نانوشته و سازماندهی نشده به سید محمد خاتمی نزدیک شوند. این
فرضیه با مروری بر نقطه نظرات اصلاحطلبانه اسفندیار رحیم مشایی، قوت گرفت».
مطلب فوق، بخشی از یادداشت دیروز- 14/2/92- روزنامه دولتی خورشید (وابسته به حلقه
انحرافی) به قلم مدیر مسئول این روزنامه است که در آن به صراحت و بدون پردهپوشی از
آبشخور واحد و خاستگاه یکسان حلقه انحرافی و اصحاب فتنه یاد شده است.
پیش از این
بارها و به دفعات با استناد به مواضع یکسان و مشترک حلقه انحرافی و اصحاب فتنه
آمریکایی- اسرائیلی 88 نشان داده بودیم که حلقه انحرافی هویت مستقل و جداگانهای از
فتنهگران سال 88 ندارد و این حلقه تنها به عنوان یکی از شاخکهای فتنهگران که در
نهاد ریاست جمهوری نفوذ داده شده قابل ارزیابی است و اکنون همانگونه که از قبل
پیشبینی میشد در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم،این شاخک چارهای جز
خودافشایی درباره پیوند پشت پرده خود با اصحاب فتنه نداشته است.
گفتنی است
براساس شواهد موجود که فقط مروری گذرا بر مواضع حلقه انحرافی به وضوح از آن حکایت
میکند گردانندگان اصلی- و نه اسمی- حلقه انحرافی انتظار داشتند با بهرهگیری از
پایگاه اجتماعی رئیس جمهور، این پایگاه را به نفع مواضع انحرافی خود در اختیار
بگیرند ولی آزمونهای پیدرپی که حذف نیروهای اصولگرا از اطراف رئیس جمهور و مخصوصا
ماجرای عزل وزیر اطلاعات و خانهنشینی رئیس جمهور از جمله این اقدامات بود، نشان
داد که نگاه مردم به احمدینژاد در همخوانی و همراهی آقای رئیس جمهور با آموزههای
اسلامی و انقلابی شکل گرفته است و هرگاه کمترین انحرافی از این خط اصیل مشاهده
کنند، نه فقط به حمایت و همراهی خود ادامه نمیدهند، بلکه به اعتراض و انتقاد از
رئیس جمهور نیز برمیخیزند.
ادامه این آزمونها و شکستهای پیدرپی حلقه انحرافی
در مصادره پایگاه اجتماعی رئیس جمهور باعث شد که این حلقه، امروزه در آستانه
انتخابات به جایگاه واقعی خود که تنها در قد و قواره یک شاخک از جریان فتنه است،
اعتراف کند.
اکنون میتوان حدس زد که چرا دولت طی یکسال و چند ماه اخیر تحت
القائات حلقه انحرافی، امور اقتصادی و معیشتی مردم را به حال خود رها کرده و در
همان حال اصحاب فتنه و مدیران بیرونی آنها اصرار داشتند که این رهاشدگی را به حساب
بیکفایتی اصولگرایان بنویسند، یعنی دقیقا همان خطی که بعد از فتنه 88 با همه توان
دنبال میکردند. اما، این ترفند به دو علت با شکست روبرو شد. اول؛ ناشیگری حلقه
انحرافی که خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت علیه اصولگرایان موضع گرفته و سعی
داشت مسیر خود را جدای از اصولگرایی نشان بدهد تا آنجا که رسما اصولگرایان را در
جایگاه رقیب و حتی دشمن حلقه انحرافی معرفی میکرد. و دوم؛ اصالت اسلامی و انقلابی
اصولگرایان که به جای قبیلهگرایی، بلافاصله پس از مشاهده انحراف دولت از مواضع
اصولگرایانه علیه آن موضع گرفتند و نشان دادند که آنچه برای آنها از احترام و اهمیت
برخوردار است مواضع اصولگرایانه است و در مقابل انحراف حتی اگر از سوی دولتی باشد
که پیش از این، از آن حمایت گسترده کرده بودند، ساکت و بیتفاوت نخواهند بود.
پیش از این در یکی از یادداشتهای کیهان به این فرمول اشاره کرده بودیم که هرگاه دو
جریان به ظاهر مخالف یکدیگر، مواضع مشترکی داشتند نباید این احتمال را نادیده گرفت
که هر دو جریان در پس پرده دست در دست یکدیگر دارند.